به گزارش «راهبرد معاصر»؛ دولتهای عربی سالها سیاست تنش زدایی با رژیم صهیونیستی را در پیش گرفته بودند تا با اجتناب از تکرار جنگهای گذشته، در سایه گسترش امنیت و تضمین آن به وسیله آمریکا بتوانند از آرامش در راستای توسعه و رفاه اقتصادی بهره ببرند، بر همین اساس عربها به جای اتخاذ سیاست شرق محور، امنیت را در سایه تمکین خواستههای واشنگتن میدیدند.
بی تردید امنیت ملتهای عرب در حاشیه محاسبات آمریکایی هاست و به عنوان کارت فشار یا ابزاری برای اجرای سیاست هایش از آن استفاده میکند
حالا بعد از چند دهه تنش زدایی، حمله به کشوری در حاشیه جنوبی خلیج فارس، حس امنیت را میان اعراب به چالش کشیده است، از این منظر که با تمام هزینههای انجام شده از سوی اعراب، هنوز هم رژیم صهیونیستی با در دست داشتن چک سفید امضای رئیس جمهور آمریکا میتواند مانند گذشته امنیتشان را به چالش بکشد؛ از این رو کشورهای عربی میل به ائتلافهای جدید برای بازپس گیری امنیت از دست رفته خواهند داشت.
هر کسی چشمانی تیزبین دارد، خوب می داند آمریکا متحد واقعی اعراب نیست، بلکه قدرت استعماری جدیدی است که خط مشی و سیاستهایش را دائم تغییر میدهد، اما به یک هدف وفادار میماند و آن، حفاظت از رژیم صهیونیستی و غارت ثروت کشورهای عربی است. آنچه به تازگی در قطر اتفاق افتاد، تأیید میکند هر کسی روی واشنگتن شرط ببندد، خود را در دسته بازندهها قرار میدهد.
دوحه این گونه می پنداشت، وجود بزرگترین پایگاه آمریکایی در خاکش ضامن امنیت کشورش خواهد بود میکند، اما متوجه شد این پایگاه چیزی جز ابزاری برای باجگیری نیست و در مواقع خطر قادر به محافظت از امنیت قطر نخواهد بود. این مورد استثنایی نیست، بلکه رویکردی جاافتاده نزد آمریکایی ها و بارها در دهههای گذشته تکرار شده است. واشنگتن از شاه ایران حمایت نکرد، به کردها در شمال عراق و سوریه خیانت، از افغانستان عقبنشینی کرد و متحدانش را مانند موش فراری داد و به بهانههای واهی به عراق حمله کرد تا آن را نابود کند و به هرج و مرج بکشاند.
آمریکا اهل متحد بودن نیست، بلکه فقط زبان منافع را میداند و منافعش در منطقه غرب آسیا از دو مورد فراتر نمیرود: امنیت رژیم صهیونیستی و تضمین جریان نفت و گاز. بی تردید امنیت ملتهای عرب در حاشیه محاسبات آمریکایی هاست و به عنوان کارت فشار یا ابزاری برای اجرای سیاست هایش از آن استفاده میکند.
به همین دلیل میگویم، وقت آن فرارسیده است حکام عرب متوجه شوند تداوم حضور پایگاههای آمریکایی در سرزمین های عربی چیزی جز ضعف و تفرقه برایشان به ارمغان نیاورده و حضور غربی ها در منطقه نوعی اشغالگری نرم است که قیمومیت خود را بر سیاستها و تصمیمات اعراب دیکته کنند.
مسئولیت مخالفت با آمریکا تنها بر دوش حکام عرب نیست، بلکه مردم نیز مسئولیت دارند. ملتهای عربی باید با استفاده از تمام ابزارهای مسالمتآمیز موجود، برای بستن پایگاههای آمریکایی فشار بیاورند و مطالبه آزادی از قیمومیت آمریکا را به مطالبه ملی و با زبانی متحد تبدیل کنند، زیرا ادامه وجود این پایگاهها تهدیدی برای نسلهای آینده و خیانت به آرمان ملت های عربی است.
ملتهای عربی باید با استفاده از تمام ابزارهای مسالمتآمیز موجود، برای بستن پایگاههای آمریکایی فشار بیاورند
علاوه بر این، تغییر رویکرد و اتخاذ سیاست «نگاه به شرق» و گرایش به سمت چین، روسیه، هند و دیگر قدرتهای نوظهور، انتخابی راهبردی و آگاهانه است. این قدرتها به دنبال مشارکتهای متعادل و منافع مشترک هستند و نیازی به باجگیری یا تحقیر اعراب ندارند. در واقع، پروژههایی مانند ابتکار کمربند و جاده می توانند دری را به سوی توسعه و استقلال اقتصادی، فارغ از هژمونی آمریکا بگشایند.
به فرزندان ملت های عربی میگویم، فریب شعارهای آمریکایی را نخورید و وعدههای کاخ سفید را باور نکنید. امنیت اعراب با حضور نظامی خارجی ایجاد نمیشود، بلکه با وحدت صفوف، تصمیمگیری مستقل و ائتلاف های متوازن در شرق ایجاد میشود.
آمریکا، قطر و پیش از آن نیز دهها متحد خود را فریب داده است. اگر امروز اقدامی نکنیم، به فریب دادن هر کسی که به آن اعتماد دارد ادامه خواهد داد. زمان آن رسیده است با وحدت کلمه به آمریکایی ها بگوییم، «سرزمینهایمان را ترک کنید، فریبکاری دیگر بس است»!